دختر نازم!
امشب آخرین شبی ست که تو توی شکممی، از فردا صبح میای توی بغلم... تمام انتظارات در کمتر از 8 ساعت دیگه به پایان میرسه و من و تو برای اولین بار همدیگرو می بینیم. نمی دونم الان چه حسی دارم، خوشحالم که تونستم از عهده ی این 9 ماه بربیام و نهال زندگی من و بابایی رو به ثمر برسونم و ناراحتم که باید این احساس قشنگ را ترک کنم، احساسی که می دونم با حس زیباتری جایگزین میشه، حس در کنار تو بودن...
دریای من!
من و بابا امروز آخرین روز 2 نفره را در کنار هم گذروندیم و از فردا زندگی 3 نفرمونو با وجود تو آغاز می کنیم، زندگی که قطعاً شکل دیگه و رنگ و آهنگ دیگه ای خواهد داشت.
نازنینم!
امشب از تمامی افراد خانواده ی مامان فیلم گرفتم و خواستم احساسشونو بازگو کنند، چه جملات قشنگی که امشب برای نازنین دخترم شنیدم... چقدر آرزوهای خوب! چقدر امیدهای بزرگ!
دخترکم!
اگر فردا تو به دنیا اومدی و من چشمهامو برای همیشه بستم، بدون که مامان با تک تک سلولهای وجودش عاشقته، بدون که مامان فقط بدنبال لبخندهای تو بود و بس! همیشه بخند امید مامان!
خدایا!
هزاران بار شکرت! اگر یاری تو نبود، من این لحظه های زیبا رو تجربه نمی کردم، بارالها! سایه ی رحمتتو از زندگیمون برندار، یار و یاور دخترم باش و تنهاش نذار، دخترمو فقط و فقط به خودت می سپارم...
عادله جون عزیزم این حرفا چیه ایشالله به سلامتی و خوبی بارتو زمین میذاری نمی دونم چی بگم یاد زایمان خودم افتادم مواظب خودتباش
تمام حواسم پیشته منتظر دیدن روی ماه دخملت هستم
مبارک باشه قدم نورسیده.....دخملک ناز و ملوس
تولد فرشته ی کوچولوت رو تبریک می گم عزیزم

امیدوارم خوش قدم باشه... زیر سایه پدر مادر باشه
و جمعتون رو گرم تر از همیشه کنه...
این چندروز خیلی به یادت بودم...
امیدوارم زودتر بیای و عکسای دخمل گلی رو برامون بذاری
پس عکسای این پرنسسس چی شد؟
بیا دیگه تنبل خانوم بدو