دخترم!
من و بابا این روزها حسابی منتظر اومدن شماییم، منتظر دیدن صورت ماه دخترم، لمس دستهایت و در آغوش کشیدن بدن نحیف ات... دلمون برای آمدنت پرپر میزنه، منتظریم بیای و خونه ی دلمونو روشن کنی، منتظریم بیای تا زندگی من و بابا رنگ تازه ای بخودش بگیره، تو چشم و چراغ خونه ی مایی، تو رحمتی برای من و بابا!
نام تو، تنها کلمه ایه که وقتی بزبون میارم، ناخودآگاه لبخند روی لبهای بابایی میشینه، لگدهای تو تنها ضرباتیه که مامان همیشه ازش لذت میبره، لمس وجودت قشنگ ترین حسیه که مامان توی عمرش تجربه کرده، تو معنای جدید زندگی ما هستی!
امید زندگی من، روزهای آخری هست که من تو رو اینقدر نزدیک بخودم حس می کنم، از یک طرف خوشحالم که در آینده ای نزدیک میتونم در آغوشت بگیرم و از لمس بودنت لبریز بشم و از یک طرف هم کمی ناراحت که ممکنه این حس زیبا رو دیگه تا آخر عمرم تجربه نکنم....دوست دارم یه روز مادر بشی دخترم! حیف ام میاد که نازنین دخترم از چشیدن این حس قشنگ بی نصیب بمونه، دوست دارم این نوع از عشق را با تمام وجودت درک کنی، بدونی که تا حالا از هیچ چیز توی زندگی ام، به این اندازه لذت نبرده ام، لذت بودن فرشته ای در کنارم!
پرنسس من!
شما حسابی بزرگ شدی و مامان صاحب یک شکم قلنبه شده، دخترم روز به روز بزرگتر میشه، الان دیگه تقریباً اندامت کامل شده و از اینجا به بعد هرچی بیشتر توی شکم مامان بمونی، بزرگتر و قوی تر میشی، دوست دارم تا جایی که امکان داره همون تو بمونی و بزرگ بشی و بموقع بدنیا بیای...
چشم و چراغ خونه!
بابا امسال تونست توی آزمون کارشناسی ارشد پذیرفته بشه، اما خب بخاطر من و شما فعلاً از رفتن پشیمون شده، خوش بحالت که پدر فهمیده ای داری، دوست دارم قدر بابا رو بدونی و بعدها برایش سنگ تموم بذاری، قول بده که امسال حسابی به بابا کمک کنیم تا سال دیگه هم دوباره قبول بشه، سال دیگه بابا میدونه که من و شما در کنار هم هستیم و دیگه نیازی نیست نگران چیزی باشه و میتونه با فراغ خاطر بیشتری درس بخونه.
نازنینم!
شنبه 6 ام، وقت دکتر دارم، احتمالاً خانم دکتر تاریخ زایمان را مشخص میکنه، بعد از اون من وبابایی باید بشینیم و برنامه ریزی کنیم تا وقتی دخترم اومد همه چیز روبراه باشه!
پروردگارا!
توی این روزها فقط امیدم به توست، دخترم را به تو میسپارم، مواظبمون باش!
ای جانــــــــــــــــــــم... ای جانـــــم
عزیزدلــــــــــــــــم.... ایشالا که به سلامتی این روزای آخر رو هم بگذرونی و فرشته کوچولو مون پاهاش رو به این دونیا بذاره...
مراقب خودت باش عادله جان.
شاتوت کوشولو رو ناز کن از طرف خاله پریا :)
عزیزم امیدوارم این مدت کمی که مونده رو به سلامتی پش سر بزاری و دختر گلتو زودی بغلش کنی
عادله جون نمیدونی الان زایمان کردی یا نه؟
امیدوارم در هر حالتی که هستی تو و دخمل نازت سالم و سرحال باشی
باور نمیکنی چقدر ذوق دارم تا عکس اون دخمل گیس گلابتون رو ببینم
مواظب خودت باش عسیسم